میخواهم رها شوم
زندگی من
سلام. بازم از شرکت پست میذارم. اهااااااااای آقا مدیره خخخخخخخخخخخخخخخخخ مشرخ اخبار امروز: دیشب تا 4 صبح با عشقم اس بازی کردم هر چند حرفاش اشکمو در اورد ولی به موقع باید یه فکری دربارش بکنم.نمیتونم این رفتاراش عادیه یانه.میترسم چقدر اعتماد کردن بعد یه بار شکست خوردن سخته! امروز 8ونیم صبح بیدر شدم.یه لیوان چای شیرین زدیم بر بدن با روحیه رفتیم پیش وکیل. اول رفتیم دفترش پول مطالعه پرونده رو دادیم و یکم حرف زدیم.بعدش رفتیم دادگاه. پرونده ترک انفاقم سر خل بازی وکیلم بسته شد.و به ما خبر ندادن. پرونده نفقه حقوقی ام که عموی لعنتی اش کاری کرد که به ما ابلاغ نشه و ما خبر نداشتیم که رای صادر شده اگه به ما ابلاغ میشد میتونستیم رای رو به نفع خودمون عووض کنیم.من که ازشون نمیگذرم خدا اگه جوابشونو نده اونم در حقم ظلم کرده. موندم بین این دوتا وکیل چه کنم.راه این جدیده بیشتر طول میکشه حداقل به حق و حقوقم میرسم و زحمتام بی نتیجه نمیرسه ولی بازم قطعی نیست.اما وکیل خودم با توجه به اینکه 2 بار سر سهل انگاریش 2 تا پروندم مختومه شد و یکیشم که پیش نرفت.اصلا پیگیر پرونده هام نبود اون عوضیام حسابی سواستفاده کردن. راه وکیل من 1 سال طول میکشه ولی احتمال رای اوردنم کمتره.به حق و حقوقمم نمیرسم. موندم چیکار کنم. سر ظهر اومدم با بابا صحبت کنم چه الم شنگه ایی به پا کرد فک کنم همسایه ها دقیق شنیدن.آبرومو برد.تصمیم گرفتم که کلا من تو خونه حرف نزنم. اقا مدیره اومد.هووووووووووووووووووو فعلا
نظرات شما عزیزان:
Power By:
LoxBlog.Com |