12


میخواهم رها شوم

زندگی من

دیشیم بازم درد نذاشن بخوابم.نمیدونم چرا گونه ی راستمم درد میکنه.شاید بخاطر مصرف زیاد بی حسیه.

بازم قرص خواب مادرجون رو خوردم.صبح میتونستم زود بیدار شم.ولی انگیزه ندارم.من خیلی به خودم انرژی میدم ولی کم میارم.تا11ونیم بازم خوابیدم.تنم بی جونه انگار.رمق هیچکاری رو ندارم.ایکاش خدا اینقدر زندگیم رو بهم سخت نمیگرفت.من فکر میکنم گاهی آرزوی محبت و عشق رو دارم.ارزوی مورد توجه بودن و دیده شدن و تنها نبودن.ارزوی اطمینان و حس داشتن تکیه گاه...

اونا رفتن دادگاه از جاسوسشون خواستن واسطه شه با وکیلم صحبت کنه که به من10 میلیون بدن و من بکشم کنار و طلاق توافقی رد شه.لجم گرفت 2 سال پیش که من به این در و اون در میزدم که هیچی نمیخوام فقط نذارین من پام به دادگاه باز شه نذارین من این قدر اعصابم داغون شه و عصبی شم واسم طاقچه بالا میومدن اونوقت بعد 2سال اونم وقتی که محکوم شدن تازه یادشون اومده اونم 1/40 مهریم.لجم گرفته.2 سال تو نامزدی که اون همه بلا سرم آورد اونم از این 2 سال.من از 17 سالگی تا الان درگیر این قوم مغولم نابود شدم، نیست شدم به جای اینکه جوونی کنم.میسوزم اگه به این راحتی در برن.دلم میخواد زجر بکشن.

با خونه هم بحثم شد. انگار نمیتونن جز با دادو بیداد حرف بزنن آخه چرا ما نمیتونیم مثل ادم بشینیم حرف بزنیم.خیلی راحت عصبیم میکنن و شونه خالی می کنن.

امروز با اون دوست محترم مشکلم رو در میون گذاشتم و مشکلم رو گفتم.حتی جواب پیامم رو نداد.باید میگفتم تا کی من بی توقع باشم.جواب بی توقعیم فقط شده بدبختی و ندیده شدن.

روز دختر بود و کسی بهم تبریک نگفت از خیلی ها توقع داشتم ولی من جاش به همه دوستام تبریک گفتم.

چند روز دیگه تولدمه دلم واسه بی کسی اون روزم میسوزه....

فاطمه اس داد میگه از کارش خسته است مثل خودم. ایکاش پشتیبانش رو داشتیم که خودمون یه شرکتی بزنیم.

باید برم سر کار فعلا

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در شنبه 16 شهريور 1392برچسب:,ساعت 15:18 توسط رها| |


Power By: LoxBlog.Com