19


میخواهم رها شوم

زندگی من

سلام.

بازم از شرکت پست میذارم.

خیلی حالم بده.صبح خبر دادن که ح نامزد سابقم اومده خونش و پیدا شده کلی اضطراب داشتم مامور و بابا و داداش بزرگم رفتن واسه جلبشون که متوجه شدیم حکم ازادی داره.غافلگیر شدیم.تازه فهمیدیم این جشن و بزم و گردهماییشون واسه ازادیشه.بدون اینکه خبر داشته باشیم با کمک عموشون که از شانس بد من منشی قاضی همون شعبه ایی بود که پروندمون اوجاست به رای اعتراض کردن و مهریه رو به طرز عجیب و مشکوکی از 50 سکه به 10 سکه تقلیل دادن.اصلا این همه کاهش عادی نیست.

تموم غم دنیا اومد تو دلم وقتی فهمیدم که اون ده تا رو که از قبل میزانش رو میدونسته برده پرداخت کرده.حالا من واسه طلاقم 7 سال دیگه باید معطل شم و دستم به هیچ جا بند نیست.خدا هم طبق معمول با ظالمه و به من کمک نمیکنه.

از دست خدا ناراحتم خداییش رو بهم ثابت نمیکنه..

خیلی مضطرب و عصبیم.

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در سه شنبه 9 مهر 1392برچسب:,ساعت 17:34 توسط رها| |


Power By: LoxBlog.Com